کرامت آقا امام رضا (ع)
به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
کرامت آقا امام رضا (ع)


گفت یک خانه نو سازی داشتم ؛ایام زمستان ؛ آومدم برم توی خونه ام، دیدم یک سگی کنار دیوار خونه ام افتاده و از سرما داره میلرزه..آمدم چندتا گونی رویش انداختم وگرم نگهش داشتم...گذشت.


وقتیکه اسباب و اثاثیه ام آوردم خونه ؛ این سگ بپاس محبتی که آن شب بهش کرده بودم هنوز دم در خونه ام بود.مهمانها میامدند و میرفتند و شاکی بودند از اینکه این سگ در خونه منه...چندتا توله کرده بود همون بیرون...
یکروز زنم ناله کرد گفت این چه وضعیه؛ این سگو از اینجا ببر..زندگیمو نجس کرده...

گفتم چکار کنم...هرچه اصرار کردم وگفتم این سگ توله داره..ولش کنی برمیگرده..بخرجشان نرفت...
گفت؛توله هاش از اینجا ببر ؛ وقتی خودش بیاد ببینه بچه هاش نیست میره...


گفت؛توله های سگ توی گونی کردم وبردم بیانان گذاشتم وبرگشتم...دیدم سگه اومد در خونه؛کمی این ور اونور نگاه کرد وقتی دید بچه هاش نیستند رفت...
شب یهو زنم از خواب پرید و داشت گریه میکرد...گفتم چه شده..گفت توله های این سگو کجابردی برو برگردانشان..تو خودت گفتی این توله ها ببر تا سگه بره از اینجا...برو هرجا گذاشتی برگردان...


گفتم چه شده آخه...گفت امام رضا را خواب دیدم سلام کردم آقا روش برگرداند..گفتم آقا چه شده..گفت تو چهکار کردی بااین سگ ؛از غروب اومده جلو صحن ام نشسته ؛گردنش کج کرده و داره گریه میکنه..

گفت؛نیمه شب پا شدم ماشینو روشن کردم دانستم اطرافی که توله ها را ول کردم. رفتم جمعشان کردم آوردمشان در خونه..
اومدم در حرم ؛همونجا که آقا به همسرم آدرس داده بود ؛دیدم سگ روبرو صحن جمهوری دوتا زانوهاش گذاشته و گردنش کج کرده و قطرات اشک رو صورتشه..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: امام رضا, کرامت,
نویسنده : یک دوست